
تنظیم هیجان خشم
خشم چیست؟
- خشم احساسی است که بهصورت جسمانی و هیجانی ابراز میشود. خشم واکنش طبیعی به شرایط ناکامکننده است. این احساس میتواند از احساس خفیف ناخوشایندی شروع شده و تا احساس شدید عصبانیت ادامه یابد.
- با اینکه خشم احساسی طبیعی و لازم است، ولی وقتی شدت آن خیلی زیاد باشد، در موارد زیادی اتفاق بیفتد و نحوه ابراز خشم توسط فرد مناسب نباشد، میتواند مشکلساز شود.
اسطوره ها و حقایق در مورد خشم
- اسطوره ۱- پرخاشگری و خشونت، ذاتی و غیر قابل تغییر است.
حقیقت – انسانها با مجموعهای از روشهای خاص برای ابراز خشم زاده نمیشوند، بلکه این شیوه را یاد میگیرند. پس، میتوانند شیوههای مناسبتر را نیز یاد بگیرند.
- اسطوره ۲- خشم هیجان بدی است و کسی که عصبانی میشود آدم بدی است.
حقیقت – خشم مثل ترس، شادی و … هیجانی طبیعی است و همه آن را تجربه میکنند. خشم حتی میتواند مفید باشد.
- اسطوره ۳- من باید خشم خود را تخلیه کنم تا احساس بهتری پیدا کنم.
حقیقت – هر چه بیشتر خشم خود را با کلمات یا رفتارهای پرخاشگرانه تخلیه کنم، بیشتر احساس خشم خواهم کرد.
- اسطوره ۴ – خشم من، تقصیر توست.
حقیقت – ما مسئول هیجانهایمان هستیم و مسئولیت کاری هم که در عصبانیت انجام میدهیم به عهده خودمان است.
- اسطوره ۵- من باید پرخاشگر باشم تا چیزی را که میخواهم بدست آورم.
حقیقت – هدف از پرخاشگری صدمه زدن به طرف مقابل و برنده شدن به هر قیمتی است. در واقع، رفتارِ قاطعانه است که به ما کمک میکند چیزهایی را که میخواهیم بدون صدمه زدن به دیگران بدست آوریم نه رفتار پرخاشگرانه.
- اسطوره ۶- خشم باعث میشود دیگران رفتارشان را تغییر دهند.
حقیقت – استفاده از عصبانیت برای تغییر دادن رفتار دیگران، نتیجه امیدوارکنندهای ندارد. اکثر افراد وقتی تغییر میکنند که برای آن تقویت شوند نه اینکه با زور وادار به تغییر شوند.
- اسطوره ۷ – اگر دیگران به من صدمه بزنند، من مجوز خشونت را دارم.
حقیقت – این باور که “من قربانی هستم، پس حق دارم عصبانی شوم”، اشتباه است و اصول اخلاقی شما را سست میکند. اگر احساس قربانی شدن میکنید حق ندارید به دیگران صدمه بزنید.
- اسطوره ۸ – خشم ، علاقۀ من را به طرف مقابلم نشان میدهد.
حقیقت – عشق و خشم دو روی یک سکه نیستند. خشونت فقط نشان میدهد که شما به خود و خواستههایتان اهمیت میدهید. گوش دادن به طرف مقابل و احترام قائل شدن برای افکار، احساسات و خواستههای اوست که حاکی از علاقه شماست.
تشخیص نشانه های اولیه خشم
- نشانه های جسمی یا فیزیولوژیک: افزایش ضربان قلب، تنفسهای سریع، تنش عضلات، گشاد شدن مردمک چشم، لرزش دستها، خشکی دهان، بیحسی، تغییر رنگ صورت، داغ شدن یا یخ کردن، تعریق و گاهی سردرد، معده درد و… .
- نشانه های شناختی: کاهش تمرکز، اشتغال ذهنی با حرف یا رفتار طرف مقابل، خودگوییهای منفی مانند سرزنش طرف مقابل، تحریفهای شناختی مثل بزرگنمایی، افکار بایددار.
- نشانه های رفتاری: افزایش تُن صدا، افزایش سرعت صدا، ژستهای تهدید، مشت شدن دستها.
علل عصبانیت:
- استرسها یا موقعیتهای برانگیزنده: قطع کار مورد علاقه، مورد ظلم واقع شدن، مسخره یا تحقیر شدن، قرار گرفتن در معرض پرخاشگری از جانب دیگران، مورد بیاعتنایی یا بیتوجهی قرار گرفتن، گول خوردن، دردهای جسمی، هیجانهای منفی و دردناک، تعارضها، ناکامی، تهدیدات، آلرژی هیجانی
- افکار: افکار سرزنش کننده، قصد فرضی، برچسب های کلی، بزرگنمایی، افکار بایددار، افکار محق بودن، افکار مربوط به انصاف، انتظارات، افکار همه یا هیچ، پرش به نتایج، استدلال هیجانی، فیلتر ذهنی، شخصیسازی.
پیامدهای خشم و خشونت
- خشم به شما صدمه میزند، خشم، خشم میآورد، خشم مانع از فهم مشکل میشود، خشم موجب زورگویی میشود نه حل مشکل، خشم به طرف مقابل و رابطهتان صدمه میزند، خشم به فرزندانتان صدمه میزند.
- تغییرات شناختی: خاموش شدن مغز، ارزیابی منفی دیگران و موقعیت، تمرکز بیش از حد روی رفتار دیگران و کاهش تواناییِ دیدن نقش خود در ایجاد مشکل، خشم عینکهای تیره و تاری را به چشم شما میزند، بستهشدن گوشها روی افکار، احساسات و خواستههای دیگران، نشخوار ذهنی با رفتار دیگران.
- تغییرات رفتاری: شامل رفتارهای پرخاشگرانه، منفعلانه، پرخاشگرانه – منفعلانه، قاطعانه.
روشهای واکنش در مقابل احساس خشم
راهبرد اول – بررسی هزینهها و فواید الگوی ابراز خشم: آیا با عصبانیت، چیزهایی را که میخواهید بدست می آورید؟ آیا شما را دچار دردسر میکند؟ آیا به فرزندانتان صدمه می زنید؟ آیا وقتی آرام میشوید، پشیمان میشوید؟
راهبرد دوم – آرام کردن خود در موقعیت: پیشنهاد دادن و وقفه و درنگ، از ۱ تا ۱۰ شمردن، نفس خود را بیرون دادن و سپس دو نفس عمیق کشیدن، نوشیدن یک لیوان آب خنک، تغییر وضعیت بدنی (اگر ایستادهاید بنشینید و یا به دیوار تکیه دهید)، تغییر وضعیت تهاجمی بدن (پایین انداختن شانهها، باز کردن دستها از هم، باز کردن مشتها، آرام کردن بلندی صدا، کندکردن سرعت صدا).
راهبرد سوم- آرام کردن خود پس از ترک موقعیت: پیشنهاد دادن تنفس و ترک موقعیت، رعایت قواعد ترک موقعیت (بدون مقدمه، موقعیت را ترک نکنید، بلکه آن را بهصورت پیشنهاد مطرح کنید)، پس از اینکه مطلب خصمانه و انتقادی گفتید موقعیت را ترک نکنید، از ترک موقعیت برای امتناع از صحبت کردن در مورد یک موضوع خاص استفاده نکنید، هر کدام به یک مکان جداگانه بروید، وقتی موقعیت را ترک می کنید وظیفه شما آرام کردن خود است پس در مورد موضوعی که شما را عصبانی کرده فکر نکنید، در انتهای یک ساعت دوباره پیش هم برگردید.، اگر باز هم آماده صحبت کردن در مورد موضوع نیستید آن را به ۲۴ ساعت بعد محول کنید، اگر در موقعیتی هستید که ترک آن امکانپذیر نیست با هم توافق کنید برای یک ساعت با هم حرف نزنید.
راهبرد چهارم- آرامسازی و ریلکسیشن: ریلکسیشن تمام بدن، ریلکسیشن نقاط داغ بدن، تنفسهای عمیق، پیادهروی کند و آرام، ورزش سبک مثل شنا، انجام فعالیتهای مورد علاقه مثل گوش دادن به موزیک و آواز خواندن، انجام فعالیتهای معمول مثل ظرف شستن و جارو کردن، صحبت کردن با یک فرد مورد اعتماد، نوشتن احساسات.
راهبرد پنجم- مقابله با افکار برانگیزنده خشم: شناسایی افکار برانگیزنده خشم، توقف افکار، تصویرسازی ذهنی، خودگوییهای مثبت، تغییر کانون توجه (حواسپرتی)، به چالش کشیدن افکار منفی و باورهای غیرواقعبینانه.
راهبرد ششم- به چالش کشیدن افکار: چه شواهدی وجود دارد که افکار من درست باشد؟ این افکار چه فایدهای برای من دارد؟ این افکار چه ضررهایی برای من دارد؟ چرا همیشه باید همه چیز طبق میل من پیش برود؟ چرا او باید طبق میل و خواسته من رفتار کند؟ آیا مطمئنم که او واقعاً قصد صدمه زدن به من را داشت؟ آیا این موقعیت، ارزش عصبانی شدن را دارد؟ آیا راه بهتری برای نگاه کردن به این موقعیت وجود دارد؟
راهبرد هفتم- مقابله با افکار سرزنشکننده: قضاوت صحیح و درست، اغراق نکردن و اجتناب از بزرگنمایی، عدم استفاده از برچسبهای کلی، اجتناب از خطای اسنادی.
راهبرد هشتم- مقابله با افکار بایددار: خودتان به فکر برآوردهکردن نیازهایتان باشید، به فکر پیدا کردن منابع جدید حمایت باشید، از درخواست قاطعانه استفاده کنید، صرفنظر کنید.
راهبرد نهم- فکر کنید: چرا عصبانی شدم؟ پشت عصبانیت من چه احساس دردناکی وجود دارد؟ صرفنظر از کاری که طرف مقابلم انجام میدهد یا نمیدهد، چرا عصبانی شدم؟ چطور میتوانم چیزی را که میخواهم بدست آورم بدون اینکه طرف مقابلم را وادار به تغییر کنم؟ نقش من در ناراحتی او چیست؟ چرا به این موضوع حساس است؟ افکار، احساسات، نگرانیها و نیازهای او چیست؟ چگونه میتوانم حرفهای او را سمزدایی کنم؟
راهبرد دهم- عصبانیت خود را ابراز کنید: توصیف رفتاری که به شما صدمه زده است، بیان حقایق، تمرکز روی موضوع فعلی، عدم استفاده از آهنگ صدای خصمانه یا طعنهآمیز، پرهیز از بزرگ نمایی، توصیف احساسات و نه حمله کردن با آن.
راهبرد یازدهم- به حرفهای طرف مقابلتان گوش دهید و همدلی کنید: افکار، احساسات، نگرانی ها و نیازهای طرف مقابلم چیست؟ چرا به این موضوع حساس است؟ وقتی به حرفهای طرف مقابلتان گوش میدهید، سمزدایی کنید.
راهبرد دوازدهم – موافقت کنید: چیزی را در حرفهای طرف مقابلتان پیدا کنید که میتوانید با آن موافقت کنید. موافقت میتواند نسبی یا احتمالی باشد. بله، من موافقم که ….. . بله، من متوجهم که ….. . بله، حق با توست ….. .
راهبرد سیزدهم – معذرتخواهی کنید: برای نقشی که در ایجاد مشکل داشتهاید معذرتخواهی کنید.
راهبرد چهاردهم- مذاکره: نظر و دیدگاه خود را اضافه کنید.
راهبرد پانزدهم- التیام بخشیدن زخمهای قدیمی
- روشهای غیرمؤثر: سرزنش، مجازات، شکایت، استفاده از کلمات سمی، انتقاد، تحقیر کردن و اسمگذاری.
- روشهای مؤثر: معذرتخواهی و ابراز تأسف، پذیرش مسئولیت، روشن ساختن قصد و منظور، توضیح اوضاع و شرایط و عوامل مؤثر، جبران و ترمیم صدمه و آسیب.
- به عنوان یک رابطۀ بینفردی یا زوج، چه تغییری میتوانید در زندگیتان ایجاد کنید که اتفاق دوباره تکرار نشود.
اصول گفتگو
اصل اول – حرفهایتان را با هم ارتباط دهید، از گفتگوی متعارض اجتناب کنید، به صحبت یکدیگر گوش بدهید.
اصل دوم – با ”بله، و… “ پاسخ دهید.
اصل سوم – تندتند صحبت نکنید.
اصل چهارم – تقارن را حفظ کنید: مقدار صحبت هر فرد، سرعت تکلم و بلندی صدا، تأکیدها در کلام و یا پرحرارت بودن آن.
اصل پنجم – صحبتهایتان را در چند بخش بگویید.
اصل ششم – جزئیات مهم را بیان کنید.
اصل هفتم – (بازخورد) فیدبک بدهید.
اصل هشتم – خلاصه کنید.
اصل نهم – از تکنیک گوینده – شنونده استفاده کنید.
– قواعد گوینده: از طرف خودتان صحبت کنید، متکلموحده نباشید، مکث کنید تا همسرتان حرفهای شما را بازگویی کند.
– قواعد شنونده: فقط بر صحبتهای گوینده تمرکز کنید، همراه با احترام گوش بسپارید. آنچه میشنوید، بازگویی کنید. بپرسید.
اصل دهم – مراقب درجه حرارت فضای ارتباطیتان باشید و آن را پایش نمایید.
- وقتی دمای فضای ارتباطی تان خیلی داغ شده است، از موقعیت خارج شوید.
- خستگی، گرسنگی، بیماری یا کار و مشغلۀ زیاد را پایش کنید.
- موضوعات مهم به محض ورود به خانه مطرح نشود.
- موضوعات مهم پس از ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب مطرح نشود.
- موضوعات مهم در حضور کودکان مطرح نشود.
” صرفنظر از اینکه چقدر عصبانی هستم یا طرف مقابلم چکار می کند
به خودم تعهد میدهم آرام و غیرپرخاشگرانه رفتار کنم.“